گرافیتی هنر خیابانی نامشروع
در ابتدا می خواهم از مفهوم کلی خیابان و هنر خیابانی بدانم. چرا هنر به خیابان می آید؟
از یک منظر اگر بگوییم یک فضای عمومی و متعلق به همه است و مردم در آن آزادی های نسبی و البته در چارچوب دارند، به این ترتیب هنر خیابانی هم به عنوان بخشی از هنر عمومی می تواند در خیابان معنا پیدا کند، اما از یک زاویه دید دیگر که خیابان را عرصه کشمکش با دولت بدانیم، بحث هنر خیابانی چالش برانگیز می شود.
چرا هنر خیابانی مشروعیت و آزادی لازم را ندارد؟
از این منظر فکر می کنید ماهیت هنر خیابانی چگونه باید باشد؟
در غیر این صورت تبدیل به اجرای موسیقی در سالن یا نمایش تابلوی نقاشی در گالری می شود؛ یعنی عرصه کنترل و مهارشده که در تعریف هنر خیابانی معنایی ندارد. بهتر است قبل از این که در مورد ماهیت و نحوه اجرای هنر خیابانی صحبت کنیم، بدانیم چگونه این هنر موجودیت پیدا می کند. گرافیتی نه تنها یک هنر خیابانی که یک هنر زیرزمینی شده است.
آنچه در این مقاله میخوانید :
خب در همین زمینه توضیح دهید؟
هنرمندان گرافیتی خیابان را متعلق به کسی نمی دانند و این فضا را عرصه عمومی می بینند، برای همین به خودشان اجازه می دهند هر کاری در خیابان انجام دهند. هنرهایی که به صورت گرافیتی در شهر دیده می شود، نشانه گذاری هایی دارند که باید آنها را درک کنیم. مثل زبان رمزی، مثل یک زبان شبانه و مثل یک شب نامه. درواقع مسئله اول بر سر موجودیت هنر خیابانی است که این موجودیت همواره مورد پرسش بوده، هنر خیابانی همیشه برای حضورش با ابهام مواجه بوده است.
فضای ارائه هنر خیابانی تعریف مشخصی دارد؟
خیابان در نگاه عمومی، خصوصی و دولتی بودنش در کشورهای دیگر چگونه تعریف می شود؟
این چالش ها، صرفا مربوط به ایران است؟
کدام کفه در گرافیتی سنگین تر است؟ ارائه هنر یا انجام عملی اجتماعی- سیاسی یا همان مبارزه نشانه شناختی؟